آیا شما هم برای تصمیم گیری های اشتباه خود دیگران ر مقصر می دانید؟
انسانها مسئول رفتار خود هستند و بنا به عوامل درونی واکنش نشان می دهند. حال سوال این است که نقش دیگران چیست؟ دیگران حتما در رفتار ما تاثیر دارند اما تعیین کننده نیستند. تمامی رفتارها از درون برانگیخته می شود و ما مسئول آن هستیم. مثلا اگر کسی فحاشی کرد ما بر اساس انگیزه درونی واکنشی نشان می دهیم. دیگری ما را فقط دعوت می کند که رفتار کنیم پس اجباری در کار نیست که چگونه رفتار کنیم.
تئوری انتخاب چیست؟
دکتر ویلیام گلاسر روان شناس برجسته آمریکا و جهان و بنیان گذار تئوری انتخاب است. گلاسر در تحقیقات مستمری که بیش از نیم قرن طول کشید، دریافت که روان شناسی سنتی که مبتنی بر “کنترل بیرونی” است ، مبدأ بسیاری از مشکلات انسان ها چه در سطح فردی و چه درسطح خانوادگی و اجتماعی است. جواب سوال اینکه چرا انسان ها در روابط خود با دیگران ناخشنود هستند؟ محور اصلی تحقیقات وی محسوب می شود. بنابراین کوشید روش جدیدی را در روان شناسی و ارتباطات انسانی پیدا کند و در نهایت به “تئوری انتخاب” رسید.
او اصرار دارد که راهکار بسیاری از مشکلات ما انسانها، در اصلاح رفتارها و انتخابهایمان نهفته است و نه استفاده از داروهای شیمیایی. پیش فرض عملیاتی روانشناسی کنترل بیرونی این است که افرادی را که کار اشتباه انجام می دهند، تنبیه کنید، تا آن کاری را که شما فکر می کنید درست است انجام دهند. سپس به آنها پاداش دهید تا الگوی رفتاری جدید را حفظ و تثبیت کنید. این پیش فرض غالبِ الگوی ذهنی اکثر افراد روی این کره خاکی است. عیب جویی ، انتقاد، شکوه و شکایت ، نق و غر ، و تهدید همه ریشه در استفاده از کنترل بیرونی دارد. گلاسر ریشه ی این تلاش برای کنترل رفتار دیگران را این سنت دیرینه می داند که من می دانم چه چیزی برای تو خوب است. این تفکر مالکانه را ریشه بسیاری از مشکلات می دانند. بر خلاف کنترل بیرونی تئوری انتخاب دلیل و چرایی و تا حد زیادی چگونگی رفتار انسان را توضیح می دهد در تئوری انتخاب همه آنچه از انسان سر میزند رفتار کلی است که از چهار جزء فکر، عمل ، احساس و فیزیولوژی تشکیل شده است. تئوری انتخاب می گوید هر رفتاری که از انسان سر می زند با انگیزه درونی انتخاب و انجام می شود. تمام رفتارهایی که از ما سر می زند هدف مند است و این هدف همواره ارضای نیازهای زیست شناختی و روان شناختی بنیادی یعنی نیاز به بقا ، عشق و احساس تعلق ، قدرت ، آزادی و تفریح است. نظریه انتخاب معتقد است ما توانایی این را داریم برای زندگی خود انتخاب کنیم و کنترل کردن زندگی را تمرین کنیم به جای اینکه تشویقها و تنبیهها به ما شکل دهد. این نظریه به ما میآموزد که بیشترین انگیزه ما در لحظه ای هست که یک چیزی را میخواهیم و در نتیجه باعث ایجاد و حفظ روابط مثبت با دیگران برای ایجاد یک دید مشترک تاکید می کند. ده اصل در تئوری انتخاب بیان می شود که برخی از آن ها عبارت است از: اصل اول ما تنها می توانیم رفتار خودمان را در زندگی کنترل کنیم و هیچ کنترلی روی انتخاب ها و رفتار دیگران نداریم. اصل دوم تنها چیزی که می توانیم به دیگران بدهیم اطلاعات است. اصل سوم تمام مشکلات روانشناختی ریشه در مشکلات رابطه ای دارند. اصل چهارم مشکلات رابطه ای همیشه بخشی از زندگی کنونی ما هستند… . هر فرد ناخرسند درگیر یک یا چند حالت از رفتارهای زیر است:
می خواهد، فرد دیگری را کنترل کند.
فرد دیگری در صدد کنترل اوست.
او و فرد دیگری متقابلاً در صدد کنترل همدیگر هستند.
او می خواهد خود را مجبور به کاری کند که دوست ندارد مانند ادامه دادن ناگزیر یک شغل یا ادامه دادن زندگی مشترک به خاطر فرزند. تئوری انتخاب یک تئوری مبتنی بر روانشناسی کنترل درونی است که معتقد است گذشته ها بر زندگی کنونی ما اثر شگرفی داشته است ولی تعیین کننده رفتار کنونی ما نیست. میزان مسئولیت پذیری و به رسمیت شناختن و احترام به واقعیت موجود و شیوهای که برای ارضای نیازهایمان انتخاب می کنیم است که رفتار کنونی ما را تعیین میکند. در یک نگاه کلی تئوری انتخاب بر این دیدگاه استوار است که رفتارهای هر انسان، انتخابهای او برای ارضای نیازهایش است. این رفتارهای هدفمند بیش تر از انگیزههای درونی ریشه میگیرند تا عوامل و محرکهای بیرونی. این دیدگاه در بردارنده این مضمون است که رفتار ما در هر زمان بهترین تلاش ما برای کنترل دنیای پیرامونمان و نیز خودمان به عنوان بخشی از این دنیا است، بنابراین ما باید همواره به گونه ای رفتار و انتخاب کنیم که به بهترین نحو نیازهایمان را برآورده کنیم. طبق این دیدگاه رفتار هر شخص در هر مقطع زمانی بهترین تلاش وی برای ارضای نیازهایش است. اگرچه شاید این تلاش در واقع مؤثر و مفید نباشد، ولی در عین حال بهترین تلاش او است و به همین دلیل روشهای واقعیت درمانی سعی دارد مراجعان را یاری نماید تا از این جنبه که آیا رفتاری که اکنون انتخاب کردهاند نیازهایشان را برآورده میکند یا خیر و نیز اینکه آیا به خواستههایشان رسیدهاند یا نه رفتارهای خود را ارزیابی نمایند. تئوری انتخاب در یک تعریف ساده، در مورد انتخابها و چگونگی و چرائی انجام آنهاست. تئوری انتخاب تبیین می کند که ما به عنوان یک انسان برای دست یافتن به آنچه میخواهیم، چگونه رفتارمان را انتخاب میکنیم. بر اساس این تئوری تمامی آنچه ما انجام می دهیم یک رفتار است و نیز اینکه همه رفتارها عمدی بوده و از درون ما برانگیخته میشوند. این برخلاف نظر صاحب نظرانی است که میگویند ما در دنیایی از کنترل بیرونی به سر میبریم و توسط عوامل بیرونی برانگیخته میشویم.
کتاب تئوری انتخاب نوشته ی دکتر ویلیام گلاسر را فریبا بادامی به فارسی ترجمه کرده است. این کتاب را می توانید از طریق لینک زیر از فروشگاه اینترنتی کتاب هافکو سفارش دهید و درب منزل خود تحویل بگیرید.