وزن | 250 g |
---|---|
ابعاد | 23.5 × 16.5 × 0.84 cm |
نویسنده | عبدالنعیم شهریاری |
مترجم | – |
ناشر | خرسندی |
موضوع | سازمان ملل متحد |
نوع جلد | شومیز |
قطع | وزیری |
تعداد صفحات | 184 |
تعداد جلد | 1 |
شابک | 9786001144141 |
زبان | – |
بحث اصلاح ساختار شورای امنیت موضوع جدیدی نیست، از همان ابتدای تاسیس ملل متحد این موضوع پیوسته مطرح بوده است. اعضای ملل متحد از زمان شروع فعالیت شورای امنیت نسبت به ساختار، عملکرد و روش کار این نهاد معترض بودند و همیشه در پی آن بودند تا ساختار آن را، با توجه به تحولات جامعه بین المللی، دگرگون سازند. تلاش اکثر اعضای ملل متحد در برهه ای، هرچند جزیی، مفید واقع شد. اما با تغییر و تحولاتی که در جامعه بین المللی رخ داد، به ویژه با پابان جنگ سرد و فروپاشی شوروی، زمینه هایی فراهم شد تا بحث اصلاح ساختار شورای امنیت از اعتبار خاصی برخوردار گردد. این رویدادها نقطه عطفی در جهان معاصر بودند که در بحث اصلاح شورا نیز تاثیرات خود را به نحو بارزی به جای گذاشتند و نیز موجب شدند تا عامل دیگری که مرکز ثقل هرنوع اقدام در عرصه بین الملل است، یعنی خواست و اراده دولت های عضو ملل متحد، نیز انسجام پیدا کند. تمایل دولت ها به اصلاح شورا نیز مهم ترین زمینه این روند را فراهم نموده است. این زمینه ها سبب شده تا معترضان به ساختار شورای امنیت در وضعیتی قرار گیرند که بتوانند با جسارت بیشتری از ضرورت اصلاح ساختار شورای امنیت سخن بگویند.
بوجود آمدن زمینه مناسب برای اصلاح ساختار شورای امنیت
در نظام بین الملل اتخاذ هر اقدامی زمینه و شرایط خاص خود را می طلبد و تا آن زمینه ها فراهم نشود نتیجه مطلوب حاصل نمی گردد. اصلاح ساختار شورای امنیت نیز خارج از این قاعده نیست. در چند دهه اخیر شرایط و اوضاع و احوال نظام بین المللی به گونه ای تغییر یافته که می توان گفت زمینه های مناسب اصلاح ساختار شورای امنیت فراهم شده است. از ابتدای تاسیس ملل متحد اعضای آن، به جز در عرصه تنگ حق وتو، اعتراض چندانی نسبت به ساختار شورای امنیت نداشتند. با گسترش موج استعمارزدایی و افزایش چشمگیر سازمان ملل، زمینه مناسبی فراهم شد تا دولت ها با تاکید بر آن، خواستار گسترش شورای امنیت شوند. تلاش این دولت ها در سال 1963 به نتیجه رسید و اعضای غیر دائم شورای امنیت از یازده عضو به پانزده عضو افزایش یافت. این امر باعث شد تا مدتی بحث اصلاح ساختار شورای امنیت به حاشیه برود.
با فروپاشی شوروی و پایان نظام دو قطبی، دنیا شاهد تغییر و تحولات بسیاری در روابط بین الملل بود. در دوران جنگ سرد، شورای امنیت به محفل کشمکش دو بلوک شرق و غرب تبدیل شده بود. تضاد منافع این دولت ها شورای امنیت را آنچنان فلج کرده بود که در واکنش به مسائل بین المللی توان اتخاذ اقدامات مناسب را نداشت. بالطبع، در این دوره هرگونه بحث جدی در رابطه با اصلاح ساختار شورا نمی توانست محلی از اعراب داشته باشد. با پایان جنگ سرد و تغییر نظام حاکم بر سیستم ملل متحد فضای حاکم بر شورای امنیت نیز تغییر یافت. از این دوره به بعد شورا توانست به طور فعال در نظام بین الملل به فعالیت بپردازد. این حادثه مهم همانند موج استعمار زدایی موجب شد تا شورا بتواند در دو دهه اخیر در واکنش به چالش ها و بحران های بین المللی تصمیم های لازم را اتخاذ نماید. هرگونه اقدام در رابطه با اصلاح ساختار شورای امنیت مستلزم تصمیم گیری در این شورا است. چنین واقعه مهمی زمینه بسیار مناسبی را برای اتخاذ تصمیم در خصوص اصلاح ساختار شورای امنیت فراهم نموده است.
علاوه بر وجود شرایط لازم جهت تصمیم گیری در خصوص اصلاح ساختار شورای امنیت، وجود عامل بسیار مهم دیگری که مبنای تمام تصمیم ها در حقوق بین الملل و نظام بین الملل می باشد، نیز ضروری است. نظام بین الملل بر اساس اصل همکاری بنا شده است و هرگونه تصمیم گیری زمانی محقق می گردد که بر اساس خواست و اراده دولت ها باشد. اصلاح ساختار شورای امنیت نیز زمانی می تواند عملی گردد که خواست و اراده اعضای سازمان ملل در جهت آن باشد. در چند دهه اخیر شاهد اقداماتی بوده ایم که بیانگر اراده دولت ها مبنی بر اصلاح ساختار شورای امنیت است. این تمایل اعضای ملل متحد به نحو متفاوتی نمایانگر شده است. تشکیل کار گروه، برگزاری کنفرانس ها و گردهمایی های بین المللی و منطقه ای، اعلامیه ها، تشکیل گروه های ویژه، ارائه طرح ها و پیشنهاد ها و حتی مخالفت های دولت ها بر سر این موضوع همگی نشان از اراده دولت ها در جهت اصلاح ساختار شورای امنیت دارد.
این زمینه ها دولت ها را بر آن داشت تا از ضرورت اصلاح ساختار شورای امنیت سخن بگویند. شورای امنیت در زمانی متفاوت با زمان حاضر ایجاد شده است. ترکیب و نحوه عملکرد شورا، تا حدودی، متناسب با دوران پس از جنگ جهانی دوم است. سازمان های بین المللی به منظور تحقق اهدافی تشکیل می شوند، تحقق چنین اهدافی مستلزم آن است که سازمان بتواند خود را با مقتضیات نظام بین المللی هماهنگ سازد. اعضای ملل متحد با این ادعا که شرایط و اوضاع و احوال حاکم بر نظام بین الملل تغییر یافته بیان می دارند که شورای امنیت که میراث به جا مانده از جنگ جهانی دوم است باید خود را با شرایط زمان حاضر منطبق سازد تا بتواند وظایفش را به نحو شایسته انجام دهد؛ همچنین از زمان تاسیس ملل متحد تاکنون بازیگران اصلی نظام بین الملل تغییر یافته اند و قدرت های جدید، در عرصه بین الملل ظهور کرده اند که بر مناسبات شورا تاثیر گذاشته اند. با وجود چنین شرایطی، اکثر اعضای ملل نسبت به ترکیب، شفافیت عملکرد شورا، برتری برخی اعضا نسبت به سایرین، فقدان همکاری لازم میان شورای امنیت و دیگر ارکان ملل متحد و نیز کارآمدی و تاثیر گذاری شورا معترض هستند. بر این اساس، این دولت ها بر این باورند که شورای امنیت چنانچه بخواهد به عنوان نهادی مقتدر در عرصه بین الملل اقدام نماید باید اصلاح گردد و خود را با شرایط کنونی جهان منطبق سازد.
از آنجا که شورای امنیت مهم ترین و تاثیر گذارترین نهاد بین المللی است همیشه مسائل مربوط به آن از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است. اصلاح ساختار شورای امنیت نیز یکی از مهم ترین و بحث برانگیز ترین موضوعاتی است که تاکنون در رابطه با آن مطرح بوده است. به همین دلیل، از اوایل تاسیس ملل متحد و به ویژه و پایان جنگ سرد شاهد آنیم که در محافل سیاسی و علمی سیاستمداران، دولتمردان و حقوقدانان به بحث در رابطه با این موضوع پرداخته اند و قلم فرسایی های زیادی نموده اند. تاکنون کتاب ها و مقاله های بسیار زیادی در خصوص اصلاح ساختار شورای امنیت، چه در عرصه بین المللی و چه در عرصه داخلی، به رشته تحریر درآمده که هرکدام به برخی موضوعات خاص و با نگاه خاصی پرداخته اند. در بعد داخلی نیز کتاب ها و مقالاتی هم نوشته و ترجمه شده که هرکدام برخی موضوعات خاص را مورد بررسی قرار داده اند اما هیچ کدام از آنها به نحو جامعی به این مسئله نپرداخته است.نوشته پیش رو برآن است تا با نگاهی متفاوت به ابن مسئله بپردازد. در این نوشته سعی شده تا به دو مسئله مهم در رابطه با اصلاح ساختار شورای امنیت یعنی زمینه ها و ضرورت های اصلاح شورا با نگاهی جدید و نسبتا جامع نگریسته شود.
درباره این کتاب
نوشته پیش رو در بخش اول به بررسی زمینه های اصلاح ساختار شورای امنیت می پردازد و در پی بررسی این مسئله است که آیا، با توجه به تغییر و تحولاتی که در نظام بین الملل صورت گرفته، زمینه هایی برای اصلاح ساختار شورای امنیت وجود دارد. بر این اساس، در فصل اول به بررسی سابقه اصلاح ساختار شورای امنیت که می تواند به عنوان یکی از زمینه های اصلاح ساختار شورای امنیت در نظر گرفته شود می پردازیم؛ همپچنین، در فصل دوم یکی دیگر از زمینه های اصلی اصلاح ساختار شورای امنیت یعنی فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد و چگونگی تاثیر این واقعه بر روند اصلاح شورا مورد بررسی قرار گرفته است. در فصل سوم به بررسی خواست و اراده دولت ها مبنی بر اصلاح شورا پرداخته ایم. در این فصل با بیان اینکه مهم ترین عاملی که می تواند زمینه اصلاح ساختار شورای امنیت را فراهم کند تمایل و اراده اعضای ملل متحد می باشد به بررسی برخی اقدامات که بیانگر تمایل اکثر اعضای ملل متحد به این مسئله می باشد می پردازیم. اقداماتی چون تشکیل کارگروه و تاثیر آن بر روند مذاکرات راجع به اصلاح شورا، اعلامیه هزاره و مفادد آن در خصوص اصلاح شورا، تشکیل هیئت عالی رتبه و گزارش ارائه شده توسط این گروه، گزارش ارائه شده از سوی دبیر کل وقت سازمان ملل، نشست جهانی و تاکید سران دولت بر اصلاح شورا، ارائه مدل ها و پیشنهاد ها به منظور اصلاح. این اقدامات از آن جهت می تواند نشان دهنده خواست و اراده دولت ها باشد که تمامی این اعمال تنها زمانی می تواند صورت گیرد که با رضایت دولت ها کنفرانسی تشکیل شود یا مخرج مشترک توافق دولت ها به صورت گزارشی یا پیشنهادی ارائه شود. در فصل سوم نیز به بررسی سابقه اصلاح شورای امنیت می پردازیم با این هدف که چنانچه در رابطه با موضوعی خاص، سابقه ای وجود داشته باشد آن سابقه می تواند به عنوان امید به اقدام مجدد در رابطه با آن موضوع، زمینه بعدی چنین عملی را فراهم نماید.
در بخش دوم به بررسی ضرورت اصلاح ساختار شورای امنیت می پردازیم. در فصل اول با انتقاد از عملکرد و روش کار شورای امنیت به ضرورت اصلاح در این زمینه با مطرح نمودن مسئله شفافیت در عملکرد شورا پرداخته می شود. از آغاز فعالیت شورای امنیت تا کنون شورا پیوسته با بسط اختیارات خود در پی آن بوده تا عنان ملل متحد را در دست گیرد و آن گونه که خود صلاح می داند عمل نماید. از این رو شورا در فعالیت ها و تصمیم گیری های خود توجه چندانی به دیگر ارکان ملل متحد نمی کند. با این حال، به نظر می رسد شورای امنیت زمانی می تواند بهتر به وظایف خود عمل کند که با دیگر ارکان های ملل متحد همکاری نماید و ارتباط متقابلی با یکدیگر داشته باشند. به همین منظور در فصل دوم بحث ضرورت ارتقای همکاری شورای امنیت با دیگر ارکان ملل متحد مورد بررسی قرار گرفته است. و نیز در فصل سوم به یکی از عواملی که به شورای امنیت چنین ابزاری را داده تا بتواند اینگونه عمل نماید و اعضای ملل متحد حتی قبل از تاسیس ملل متحد نسبت به آن معترض بودند، یعنی حق وتو، می پردازیم و پس از بررسی آن به راهکارهایی جهت استفاده مناسب و به موقع به نحوی که موجب تقویت ملل متحد شود پرداخته می شود. یکی دیگراز ضرورت هایی که در خصوص اصلاح ساختار شورای امنیت مطرح می گردد، نمایندگی شورای امنیت از جانب اکثراعضای ملل متحد است. در آغاز تاسیس ملل متحد تناسب میان ترکیب شورای امنیت نسبت به اعضای ملل متحد برقرار بود. با آغاز موج استعمار زدایی و افزایش تعداد اعضای ملل متحد این تناسب به هم خورد و با تلاش دولت های تازه وارد به سازمان ملل تعداد اعضای شورای امنیت برای اولین بار افزایش یافت. با این حال از آن زمان تا کنون تعداد اعضای ملل متحد به نحو قابل توجهی افزایش یافته است؛ بنابراین چنانچه شورای امنیت بخواهد به نمایندگی از طرف ملل متحد اقدام نماید باید تناسب میان اعضای خود و تعداد اعضای سازمان را به نحو مطلوبی برقرار نماید تا ملل متحد، شورا را در حفظ صلح و امنیت بین المللی نماینده خود تلقی نماید که در این صورت تصمیم های آن مقبولیت بیشتری پیدا خواهد کرد و از حمایت بیشتر اعضای ملل متحد برخوردار خواهد شد. به همین دلیل در این فصل به بررسی نمایندگی شورای امنیت پرداخته ایم و با بررسی این مسئله، مدل ها و طرح هایی که بدین منظور ارائه شده را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. تمامی این ضرورت ها با هدف ارتقای کارآیی، تاثیرگزاری و همچنین تقویت و موثر بودن شورای امنیت مطرح شده است. با امید به آنکه این ضرورت ها جامه عمل بپوشاند و شورای امنیت را در تحقق رسالت خطیر خود یعنی حفظ صلح و امنیت بین الملل موفق گرداند.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.