وزن | 345 g |
---|---|
ابعاد | 21 × 14.5 × 1.42 cm |
نویسنده | دارن شان |
مترجم | سمیه پزشکی |
ناشر | اردیبهشت |
موضوع | داستان های انگلیسی |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
تعداد صفحات | 312 |
تعداد جلد | 1 |
شابک | 9789641712763 |
زبان | – |
اسلاتر نشر اردیبهشت
50,000 تومان
20,000 تومان
دارن شان
محکم به زمین چنگ زدم و کمکم عقبعقب از او دور شدم تا به تختخواب رسیدم و ایستادم. به طرفم حمله کرد. با هر دو پا، به سرش ضربه زدم. اصلاً وقت نداشتم که نگران آسیبدیدگیاش باشم. ضربهام محکم و بسیار دقیق به هدف خورد و باعث شد که به عقب پرت شود. از ناراحتی و عصبانیت غرشی کرد و سرش را تکان داد و نگاه خیرهاش از بین رفت. فریاد کشیدم: ـ دِرویش! منم! گرابز! بیدار شو! اینها فقط کابوسند! باید خودت رو کنترل کنی؛وگرنه… دِرویش وسط حرفم پرید و گفت: ـ لرد. و با چهرهی در هم کشیده و پر از ترس به سقف خیره شد. بهتر است بگویم نگاهش به سقف دوخته شد و دوباره فریادهایش را شروع کرد و گفت: ـ لرد لاس… نه… التماس میکنم… دوباره نه. چشمهام، به اونها دست نزن، خواهش میکنم… این بار بهآرامی گفتم: ـ دِرویش! و از جایم بلند شدم. جایی را که به سرم ضربه خورده بود، کمی مالیدم و آرامآرام و با احتیاط به او نزدیک شدم. ـ دِرویش بیحواس، پس حواست کجاست؟ از اتفاقات دیشب متوجه شدم که جملههای آهنگین توجهش را جلب میکند. ـ دِرویش عصبانی… مگه داری چی میبینی؟ چه اتفاقی واسه چشمات افتاده؟ کی این کارها رو کرده؟ چند باری پلکهایش را باز و بسته کرد و سرش را کمی پایین آورد. کمکم حواسش سر جایش آمد. مردمکهایش که مثل دو تا گودال سیاه عمیق شده بودند، کمکم به حالت طبیعیشان برگشتند. به او گفتم: ـ نگران نباش، چیزی نیست.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.