مشاهیر

ابیاتی که به دروغ به نام فردوسی منتشر شده اند!

در تاریخ فرهنگی و اجتماعی ایران، شاهنامه از پرآوازه ترین کتاب ها بوده و رونویسی های  بسیاری از آن تهیه شده است. بر پایه همین اقبال و علاقه همواره نویسندگان و خوانندگان در متن آن دست برده اند و شاید نتوان دو نسخه از شاهنامه یافت که ترتیب و ضبط همه ابیات و روایات کاملا با هم یکسان باشد. یکی از انواع این تصرفات گوناگون، افزودن بیت ها و داستان هایی به نام فردوسی در دست نویس های متعدد بوده است. برخی از این ناسخان شاهنامه که به دلیل مانوس بودن با آن  و نیز گستره حماسه ملی ایران در جهات مختلف زندگی اصناف مردمان گذشته، برای خود حق دخالت و به زعم خویش تکمیل و اصلاح در آن قائل بودند هرجا گمان می کردند داستانی نیاز به بسط و تفصیل دارد و فردوسی با ایجاز از آن گذشته است، بیت یا ابیاتی بر نسخه مورد کتابت خود می افزودند. این کار ناسخان دو سبب داشته، یکی اشاره فردوسی به شصت هزار بیت بودن شاهنامه و در نتیجه کوشش کاتبان و خوانندگان برای رساندن تعداد ابیات نسخه خویش به این رقم (فردوسی در چند جای مختلف شاهنامه به عدد شصت هزار بیت بودن شاهنامه اشاره کرده، اما اکثر نسخه های موجود پس از مرگ او کمتر از این مقدار بوده اند که به مرور زمان یا بر حسب اتفاقاتی از بین رفته اند.) دیگر اینکه خواست و پسند عموم مردم ایران در گذشته ادبی ما، که همه ابیات و داستان های ملی و پهلوانی سروده شده را ازآنِ تعداد خاصی شاعر و خصوصا سرآمد ایشان فردوسی می دانستند، باعث گردید در پی گنجاندن غالب این گونه ابیات و روایات در برخی نسخه های دست نویس خویش باشند و به نام فردوسی نشر دهند.

درباره این ابیات الحاقی، باید به دو نکته مهم توجه کرد. نخست تفاوت روایات اصیل با سخن اصلی فردوسی، بدین معنی که بعضی داستان های الحاقی از نظر پیشینه و استناد روایات ملی- پهلوانی ایران، اصیل و معتبر است اما هر چه هست سخن فردوسی نبوده و راه تشخیص این گونه ابیات توجه تام به نسخه شناختی و سبک منظوم منحصر به فرد فردوسی می باشد. توجه نداشتن به این موضوع باعث شده گاهی برخی شاهنامه پژوهان به نادرست میان روایات اصیل و شعر اصلی فردوسی تفاوتی نگذارند، و تنها به صرف قدمت و اصالت این ابیات، ازسروده های فردوسی پنداشته شود. نکته دوم زیبایی و ادبیتِ معدودی از بیت های الحاقی است. این گونه ابیات حماسی و فردوسی وار است و برخی از کاتبان به سبب خوش ذوقی و علاقه خویش، تک بیت هایی مشابه ابیات شاهنامه سروده و در نسخه خویش گنجانده اند . همچنین، نقالی ها، روایات و منقولات شفاهی و عامیانه نیز به نام فردوسی متداول و مشهور شده است که در اصل از او نیست.

برخی از معروف ترین و رایج ترین ابیات و دلایل الحاقی بودن آن ها :

       جهان را بلندی و پستی تویی       ندانم چه ای هر چه هستی تویی

در برخی منابع ادبی و تاریخی داستانی آمده است که واعظی که فردوسی را کافر دانسته و بر پیکر او نماز نگزارده بود، شب هنگام خواب فردوسی را دیده که خداوند وی را به سبب بیت مذکور آمرزیده و بهشتی کرده. بعد از بیدار شدن از کرده خویش پشیمان گشته و این موضوع را به مردم گفته و همین موضوع سبب شده بیت مذکور به مرور زمان از سروده های شاهنامه پنداشته شود.

چنین گفت پیغمر راستگوی       ز گهواره تا گور دانش بجوی   

این بیت به دلیل وزن آن منسوب به فردوسی است که امروزه سرلوحه بسیاری از محیط های آموزشی مزین و آراسته به آن است. اما در اصل  میرزا ابوالقاسم ملقب به فخر الاسلام ذاکری در ترجمه حدیث نبوی (اطلبوا العلم من المهد الی اللحد) سروده است.

 چو ایران نباشد تن من مباد       بر این بوم و بر زنده یک تن مباد

این بیت شورانگیز ملی به این صورت در شاهنامه نیامده، بلکه از تغییر یکی از بیت های داستان رستم و سهراب است ، که پهلوان ایران در میدان رزم این بیت را رجز خوانی کرده است:

 نباشد به ایران تن من مباد       چنین دارم از موبد پاک یاد

چنان که ملاحظه می شود مصراع اول تبدیل و مصراعی دیگر به دنبال آن افزوده شده است.

 که رستم یلی بود در سیستان       منش کرده ام (کردمش) رستم داستان

این بیت نه در نسخه های معتبر شاهنامه و نه در چاپ های متاخر و غیر علمی آن ، بلکه از روایات نقالی و داستان های عامیانه بر سر زبان ها افتاده است.

بسی رنج بردم در این سال سی       عجم زنده کردم بدین پارسی

این  بیت بسیار مشهور فقط در چهار نسخه شاهنامه متعلق به سده هشت و نه آمده و در یازده نسخه دست نویس پایه تصحیح دکتر خالقی مطلق از جمله کهن ترین نسخه کامل(بریتانیا 675 ه.ق) و نیز سن ژوزف دیده نمی شود. و احتمالا از سده نهم به بعد به نام فردوسی زبانزد شده است.

ز شیر شتر خوردن و سوسمار       عرب را به جایی رسیده است کار

که  تاج  کیانی   کند   آرزو       تفو بر تو ای چرخ  گردان  تفو

این دو بیت پر تکرار در دوازده نسخه از پانزده نسخه دست نویس مبنای تصحیح دکتر خالقی مطلق و نیز نسخه های سن ژوزف ، سعدلو و حاشیه ظفرنامه نیست. از این گذشته با توجه به کلمات  مُلک و تفو در آن باید جزو ابیات الحاقی دانسته شود.

زن و اژدها هر دو در خاک به                  جهان پاک از این هردو ناپاک به

از ناشایست ترین بیت های منسوب به فردوسی، که در هیچ کدام ازنسخه های معتبر و کهن شاهنامه نیست. قدمت این بیت برمی گردد به نسخه ای از گرشاسپ نامه که در سال 860 ه.ق که برای اولین بار توسط ابونصر اسدی سروده شده است.

زنان را ستایی سگان را ستای       که یک سگ به از صد زن پارسای

این بیت نیز در هیچ کدام از نسخه های معتبر شاهنامه جای ندارد و ظاهرا نخستین بار عبدالقادر بغدادی آن را در لغت شهنامه خویش اورده است.

قضا گفت گیر و قدر  گفت ده       فلک (ملک) گفت احسنت و مه گفت زه

در چند نسخه شاهنامه در داستان نبرد رستم و اشکبوس که از پر اقبال ترین روایات نقالی است، افزوده شده است. بیت مذکور در نسخه های کهن و معتبری چون فلورانس ، بریتانیا، سن ژوزف و… نیست.

با همه این تفاصیل مدت ها زمان خواهد برد تا بسیاری از شاهنامه دوستان عادت های سنتی ذهن و زبان خویش را فراموش کنند و میان سخن واقعی فردوسی و فردوسی ساختگی – به تعبیر مرحوم استاد مینوی- تفاوت بنهند. از این روی باز هم کسانی برای اثبات رنج بسیار فرزانه توس در زنده کردن زبان و هویت ایران به بیت «بسی رنج بردم در این سال سی….» استناد خواهند کرد، میهن دوستان احساسی ابیات «چو ایران نباشد تن من مباد…» و «ز شیر شتر خوردن و سوسمار…» را تکرار خواهند کرد، ادبای اهل بلاغت «برید و درید و شکست و ببست…» را برای لف و نشر و اغراق نمونه خواهند آورد. و کوته نظران زن ستیز یا فمینیست های مردگریز هر یک از منظر خود «زن و اژدها هردو…» و «زنان را ستایی سگان را ستایی…» را با هیاهوی بسیار -اما برای هیچ- باز خواهند خواند.

ولی به لحاظ روش و مبنای علمی، متن شناسی هیچ کدام از این بیت ها قطعا از شاهنامه فردوسی نیست و اگر در جایی برای بیان نکته ای ادبی یا اندیشه ای خاص به هر منظوری و فارغ از درست یا نادرست بودن آن ابیات در فرهنگ و ادبیات ایران، نقل ، نقد یا نوشته می شود نباید به نام فردوسی باشد.

 پژوهشگر و گردآوری: محمد امیر بلوریان

منابع :

1- خالقی مطلق ، جلال ،گل رنج های کهن صص127،128،167؛170

2 – آیدنلو ، سجاد ، دفتر خسروان صص 198،199،202،205،211

3 – مسکوب ، شاهرخ ، ارمغان مور صص 46،47،48،54

4 – بهار، محمد تقی ، شعر های دخیل و تصحیف ها در شاهنامه صص 164؛165

5 فکر در مورد “ ابیاتی که به دروغ به نام فردوسی منتشر شده اند!

  1. نیما گفت:

    آغاز فوق العاده بود امیرجان امیدوارم در مقاله های بعدی خودت هم با همین قدرت و اقتدار ادامه بدی. با آرزوی مؤفقیت برای تو. ❤️❤️❤️

    1. م.امیر گفت:

      سپاس از حُسن نظر و توجهت نیما جان❤🙏🏻

      1. امیرحسین جنتی گفت:

        ان شالله در روزهای آتی زحمات شما باعث ارتقا و تعالی زبان و ادبیات فارسی گردد.
        ومن الله توفیق

  2. سپهر گفت:

    واقعاً جالب بود . لذت بردیم 🙏🙏

  3. سها گفت:

    بسیار عالی و خسته نباشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *