جایگاه آدولف هیتلر در طول تاریخ تنها منحصر به خودش است. آدولف هیتلر بازیگر نقش اول بزرگترین جنگ تاریخ و همچنین بزرگترین نسلکشی تاریخ است.
وی سیاستمدار و رهبری جاه طلب بود که بزرگ ترین جنگ تمام دوران به دلیل اهداف بلندپروازانه اش آغاز شد و میلیون ها نفر را به کام مرگ فرستاد. به اعتقاد بسيارى دنيايى كه امروز در آن زندگى مى كنيم ساخته و دست پرورده اوست. مردی که بیش از دیگران جرئت داشت و البته بیش از دیگران هم موفق بود؛کسی که هدف هایش را بالاتر قرار داد و البته بالاتر هم رفت؛او کسی بود که در زندگی مردمان اطرافش عمیق تر و بهتر از دیگران کنکاش می کرد؛ و او کسی بود که نیروی حقیقی حیات بشر را بهتر و عمیق تر از دیگران درک کرده و به نسل بشر نشان داد. آدولف هیتلر، آغازگرجنگ جهانی دوم است، کسی که در برهه ای از تاریخ همه کشورهای دنیا را به جان هم انداخت.
ضدیت با یهودیان
هیچ کس دقیق نمی داند که تنفر هیتلر از یهودیان از کی و کجا نشأت گرفته است. برخی بر این باورند که این حس از هویت نامشخص و مرموز پدربزرگش ناشی می شد که شاید یهودی بوده است و برخی دیگر ادعا می کنند که هیتلر مرگ مادرش را به گردن پزشک یهودی او انداخته و از همان زمان از یهودیان کینه به دل گرفته بود. اما محتمل تر این است که تنفر از یهودیان از زمان زندگی هیتلر در خیابان های شهر وین در ذهن وی شکل گرفته باشد، شهری که در آن دوران مردمش به تفکرات ضد یهودی مشهور بودند. آدولف هیتلر جوان در دوران جنگ جهانی اول بر اثر بمب گازی انگلیسی زخمی شد و به بیمارستانی در مونیخ فرستاده شد. او در مونیخ شاهد تظاهرات یهودیان بر ضد حکومت آلمان بود.آن ها می خواستند آلمان جنگ را تمام کند و به اوضاع کشور سر و سامان بدهد.پس از چند روز کشیشی به بیمارستان سربازان مجروح از جمله هیتلر آمد و با چشمانی اشک آلود و شرم بار خبر از انقلاب یهودیان و شکست آلمان در جنگ جهانی داد. هیتلر پس از شنیدن این خبر به تخت خود بازگشت و تا مدتی اشک ریخت و ناله کرد.او فکر می کرد یهودیان باعث شکست آلمان و هدر رفتن خون میلیون ها جوان آلمانی که برای استقلال کشور خود می جنگیدند،شده اند.
جنگ جهانی دوم
هیتلر مبادرت به ایجاد یک آلمان بزرگ نمود. یکی از دلایل اولیه و عمده وقوع جنگ جهانی دوم الحاق اتریش و تهاجم به چکسلواکی و لهستان در ۱۹۳۹ توسط او بود که در نتیجه بریتانیا و فرانسه به آلمان اعلام جنگ کردند. جنگی که بین دو قدرت محور و متفقین درگرفت و در طی این مدت خرابیهای بسیاری در اروپا به وجود آمد. هیتلر به طور مستقیم مسئول هدایت و رهبری سیاست نژادی آلمان نازی، کشتار و سوزاندن جمعی، مرگ و آوارگی میلیون ها نفر است.
برخی جنایات هیتلر که ممکن هست ندانید
سوزاندن یهودیان در کوره و تهیه صابون از چربی آنها
عليرغم غيرقابل باور بودن ذاتي اين داستان، داستان صابون به صورت نمادي مهم از تبليغات زمان جنگ يهوديها و متحدين در آمد. خاخام استفان اس وايز، رييس وقت كنگره جهاني يهود و كنگره آمريكايي يهود، علناً در سال 1942 ادعا كرد كه اجساد يهوديها توسط آلمانيها تبديل به كالاهاي اساسي زمان جنگ مانند صابون، روغن و كود شده است. او همچنين اعلام كرد كه آلمانها حتي اجساد مردگان را براي استفاده از آنها نبش قبر كرده اند و براي هر جسد 50 مارك پرداخته اند!
فاجعه زیست محیطی در دریای بالتیک
بیش از ۶۵ هزار تن از سموم بسیار خطرناکی که آدولف هیتلر، رهبر حزب آلمان نازی قصد داشت به وسیله آن ها برنامه تسلیحات شیمیایی خود را پیش ببرد، در سالهای جنگ جهانی دوم در دریای بالتیک تخلیه شده است. زیست شناسان دریایی با بررسی حلقه های درخشان سبز رنگ در اعماق دریا به وجود اثراتی از گاز خردل پی بردهاند. این آلودگی دریایی که «حلقه سبز رنگ مرگ» نام گرفته، درنتیجه واکنشهای شیمیایی گاز خردل و فساد تدریجی جلبکها ایجاد شده است. آنها با اشاره به عمق آلودگی نسبت به «فاجعه زیست محیطی» هشدار دادهاند.
جزئیات هولناک از زندان زنانه نازیها
شروع داستان به سال 1939 بازمیگردد. هشتصد زن آلمانی از میان جنگلهایی در پنجاه مایلی شمال برلین به محلی دوردست در نزدیکی یک دریاچه انتقال داده شدند. شش سال بعد جمعشان به صد و سی هزار نفر رسید. بین 10 تا 40 درصد از آن زنان مردند. همگی گرسنگی شدید، کار اجباری، کتک خوردن و شکنجه را تجربه کردند. نام مکانی که همۀ این رویدادهای وحشتناک در آن روی داده است، ریونزبروک بود.
زندگی خصوصی هیتلر
بر اساس اسناد تاریخی هیتلر بیش از 10 معشوقه داشته است که در هنگام رهبری وی، بسیار به او نزدیک بودهاند. با وجود آنکه امروز، آدولف هیتلر را مظهر شرّ مطلق می دانند، او زندگی عاشقانه ای را نیز سپری کرد. او در طول زندگی خود، به چندین زن علاقه مند شد.
در مورد کتاب نبرد من بیشتر بدانیم
هیتلر که قبل از رسیدن به منصب صدر اعظمی آلمان در دوره جوانی در وین به تحصیل و اشتغال میپرداخت از خطراتی می نوسد که نژاد آلمانی را تهدید میکرد ، از بی کفایتی اتریشی هایی به نژاد اصیل خود پشت کرده و هیچ مقاومتی بر علیه بیگانه نشان نمی دادند گرفته تا نفوذ زیر زمینی یهودیت به اقشار مختلف جامعه و حکومت و پرورش افکار مارکیسیتی در میان قشر کارگر .
نبرد من زندگی نامه خودنوشت آدولف هیتلر(۱۹۴۵-۱۸۸۹) رهبر آلمان نازی است. او این کتاب را در زندان و پس از کودتای بیسرانجامش نوشت و تا سال مرگش ۱۹۴۵، بارها آن را اصلاح و بازبینی کرد.
هیتلر در این کتاب، نگاه و رویکرد خود در ایجاد حزب نازی و روش ایدهآل رهبری کشور آلمان را بیان میکند. این کتاب به نوعی هم زندگینامه و هم تصویر ذهنی هیتلر از جهانی که میخواست بسازد را بازگو میکند. هیتلر در سال ۱۹۲۴ هنگامی که در قلعه لندزبرگ زندانی بود، بخش نخست کتاب را با دیکته کردن جملات به منشی خود «رودلف هس» این اثر را به وجود آورد. بخش دوم، پایان همان سال پس از آزادی زودهنگام او از زندان نوشته شد. وی در جریان کودتایی که بر علیه دولت وقت آلمان و ایالت باواریا انجام داد (معروف به کودتای آبجوفروشی) و به شکست انجامید، محکوم به 9 ماه زندان شد. اکنون 70 سال پس از مرگ هیتلر، کتاب باید به عنوان جریان سیاسی، فرهنگی و فکری آن روزها خوانده شود. نه هیتلر و نه اندیشه هایش دیگر امروزی نیستند، زیرا آنها محصول دوره خود بودند. در واقع، هیتلر فقط میتواند درک شود، اگر او را به عنوان یک نویسنده مانند هر نویسنده دیگر در نظر گرفت.
قسمت هایی از کتاب نبرد من
آری، این حرف درستی است که انسان خیلی زود به فقر و گرسنگی و بسیاری چیزها عادت می کند و نسبت به همه چیز بدبین می شود. بسیاری از کارگران را دیده بودم که در دوران روستاگری چون درآمد مرتبی داشتند، با ملت و دولت دوست و مهربان بودند و اگر هم از آنان نامهربانی می دید باز هم از آرامش و صلح لذت می بردند. اما وقتی به شهر می آمدند در اثر چند بار بیکاری های مکرر و تحمل بی نوایی، عاطفه و احساس انسانی را از دست داده و خوی یغماگری در آنها زنده می شد و برای ارتکا به هرعملی آمادگی پیدا می کردند. وای به وقتی که این کارگران صاحب زن و فرزند هم بودند …
هیتلردر بخشی دیگر از متن کتاب، نوشته است:
مردم این اصل را نادیده می گیرند که همه فرهنگ ها وابسته به انسان اند و نه بالعکس. به سخن دیگر، برای حفظ یک فرهنگ معین، سنخ مردانگی که چنین فرهنگی را میآفریند باید حفظ شود. اما چنین محافظتی همچنان با این قانون سرسخت و تخطی ناپذیر پیش می رود که قوی ترین و بهترین کساناند که باید پیروز شوند. این که قوی ترین هایند که حق دارند دوام داشته باشند. آن که زندگی می کند باید بجنگد. کسی که نمیخواهد در این جهان بجنگد، یعنی در جهانی که مبارزه مداوم قانون زندگی است، حق زیستن ندارد…
توقف چاپ کتاب نبرد من در آلمان
در سال 1933 رفته رفته نگاه ها به سمت کتاب نبرد من متوجه شد. به گونه ای که دولت آلمان خود برای گسترش فروش این کتاب به حمایت گسترده از آن پرداخت. دولت آلمان نبرد من را به عنوان هدیه به اعضای حزب، طرفدران آن و گروههای همسو اهدا می کرد. در سال 1945 میزان فروش این کتاب به 12 میلیون نسخه رسید. حتی به افرادی که تازه ازدواج کرده بودند یک جلد از این کتاب هدیه داده می شد. اما پس از آن تاریخ و پس از آن که نظام نازیسم از هم فرو پاشید و جنگ جهانی دوم پایان یافت، فروش آن تا به امروز متوقف شد و در همین حال اقبال از آن نیز بسیار کاهش یافت.