نحوه ساختن مدل در یک پژوهش به این نحو است که:
در مرحله اول باید پرسش اصلی تحقیق خود را بررسی کنیم و در مرحله بعد با توجه به سوال تحقیق فرضیههایی را تدوین کرد و در نظر گرفت. اگر تحقیق ما تحقیق اکتشافی است و متون زیادی در رابطه با تحقیقمان خوانده شده است بهتر است آن متون تجزیه و تحلیل شوند. اگر متون خوانده شده به دقت با یکدیگر مقابله داده شوند و اگر مصاحبهها و مشاهدات اکتشافی به طرز صحیحی استخراج شوند در این صورت با بررسی آنها به مفاهیم کلیدی و فرضیههای اصلی و روابطی که مناسب است یا جالب است که میانشان برقرار کرد، تدریجا از درون توده اطلاعات بهدست آمده سر برون خواهد کرد. در حقیقت، مدل تحلیلی در طول مرحله مطالعات اکتشافی شکل میگیرد.
برای ساختن مدل تحلیلی نهایتا محقق میتواند به دو صورت و شیوه متفاوت عمل کند که میان این دو روش جدائی صریحی وجود ندارد:
روش اول: روش فرضی-استقرایی؛ در این روش محقق ابتدا از تدوین فرضیهها شروع میکند و در مرتبه بعدی به مفاهیم میپردازد. در اینجا ساختن مدل تحقیق، از مشاهده شروع میشود. شاخص ما سرشتی تجربی دارد. بر مبنای این شاخص میتوانیم مفاهیم و فرضیههای تازهای را تدوین کنیم و بر مبنای آنها مدل تحقیق را بسازیم و در نهایت آن را با دادههای واقعی آزمایش میکنیم.
روش دوم: روش فرضی-قیاسی؛ در این روش یک اصل موضوع یا یک مفهوم کلی که بهعنوان پیشفرض تفسیر پدیده موضوع تحقیق انتخاب شده است، را برای ساختن مدل تحقیقمان مبنا قرار میدهیم. و سپس با استفاده از استدلال منطقی، فرضیهها و مفاهیم و شاخصها را بهدست میآوریم و آنها را با دادههای حاصل از مشاهده تطبیق خواهیم داد.
مثالی از یک مدل تحلیلی
فرض کنید در بررسی موضوع نقش مادر در پیشرفت تحصیلی فرزندان عواملی بهشرح زیر مدنظر بوده و رابطه هر مفهوم با پیشرفت تحصیلی مطرح شده باشد:
میتوان عوامل مزبور را بهصورت یک مدل تحلیلی بهصورت زیر تشریح کرد:
سطح تحصیلات مادر با اشتغال او در ارتباط اس
ت. به این ترتیب که نهتنها با داشتن تحصیلات بالا امکان اشتغال بیشتر است، بلکه نوع و سطح شغل نیز فرق میکند. از طرفی شغل با درآمد مرتبط بوده و هر دوی اینها در محیط فرهنگی خانواده و عوامل مزبور در پیشرفت تحصیلی فرزندان تاثیر دارد. به این ترتیب ارتباط متغیرهای مستقل باهم نیز بررسی و تکلیف متغیرهای رابط معلوم میگردد.