کتاب بنویس تا اتفاق بیفتد اثر دکتر هنریت کلاوسر، یکی از بهترین نویسندگان آمریکایی در زمینه موفقیت و رشد فردی است. کتابی فوق العاده عالی در مورد نوشتن و خلق کردن است. عنوان دوم کتاب، بدانید چه می خواهید و به دستش بیاورید می باشد. این کتاب در 20 فصل نوشته شده و هر کدام از فصول درباره زندگی حقیقی افرادی است که توسط نوشتن توانسته اند به خواسته های خود برسند. در این کتاب می خوانیم که بهترین شیوه برای رسیدن به آرزو و تحقق خواسته ها، مکتوب کردن و نوشتن آنهاست. درواقع هرچه راجع به خواسته و هدف خود بیشتر بنویسیم و آن را روی کاغذ بیاوریم به برآورده شدن آرزو و تحقق آن هدف کمک کرده ایم.
هنریت کلاوسر کیست؟
هنریت کلاوسر، نویسنده ی آمریکایی است. او مدیر موسسه ی Writing Resources است که در حوزه ی مشاوره فعالیت می کند. کلاوسر علاوه بر نوشتن کتاب هایی پرفروش در زمینه ی خودپروری، سخنران پرکار و برگزارکننده کارگاه های خودپروری و آموزشی در کانادا، کالیفرنیا، واشنگتن، سیاتل و… است. او در حال حاضر عضو حرفه‌ای انجمن سخنرانان بین‌المللی بوده و برای گروه‌های تجاری، دانشگاه‌ها و آژانس‌های دولتی سخنرانی میکند.
جرقه نوشتن کتاب چطور خورد؟
کلاوسر در مقدمه کتاب می گوید که فکر نوشتن کتاب توسط پسر دوازده ساله اش پیتر، به ذهنش خطور کرده است. پیتر با تکه کاغذی در دستش و حیرت زده می گوید: داشتم اتاقم را مرتب می کردم و لیستی را که دو سال پیش نوشته بودم پیدا کردم. نمی دانم چطوری ولی واقعا تمام چیزهایی را که در لیستم نوشته بودم به حقیقت تبدیل شده بود و جالب اینکه من اصلا یادم نمی آید چنین چیزهایی را نوشته باشم! تجربه ای راکه پیتر کرده بود مرا به فکر واداشت. متوجه شدم که همان پدیده ها در زندگی شخصی من هم اتفاقی می افتد. من داستان لیست پیتر و لیست خودم را در یک فصل جداگانه در کتاب دیگرم با عنوان «قلبت را روی کاغذ بیاور» شرح داده ام. «بنویس تا اتفاق بیوفتد» عبارتی بود که وقتی در قهوه خانه ای در سیاتل امریکا نشسته بودم به ذهنم خطور کرد. داستان های زیادی از طریق همین نامه نگاری هایی که داشتم به دستم رسیده بود و گاهی هم در روزنامه ها چاپشان می کردم. باور کنید حتی وقتی که در قهوه خانه هم می نویسید، زندگی در اطراف شما در جریان است.
تکه هایی خواندنی از جورچین “بنویس تا اتفاق بیوفتد”
- هی، من آماده ام!
نوشتن رویاها و آرزوها مثل این است که تابلویی را جایی نصب کنید که روی آن نوشته «آماده برای کار». با نوشتن چیزی، شما حضور خود را در بازی اعلام می کنید. حالا با نوشن آرزوها روی کاغذ بخشی از مغز شما که دستگاه فعال ساز شبکه ای نامیده می شود در حالت آماده باش قرار می گیرد تا شما را وارد بازی کند. این دستگاه مثل یک فیلتر در مغز عمل می کند. تنها نوشتن است که می تواند از این فیلترها رد شود. نوشتن، دستگاه فعال ساز شبکه ای ذهن شما را به کار می اندازد و پیامی را به غشاء داخلی مخ ارسال می کند و آن هم عکس العمل نشان می دهد و به شما می گوید: «بیدار شو، دقت کن، حواست را جمع کن، به جزئیات بیشتر توجه کن.» - من دقیقا نمی دانم چه می خواهم؟
وقتی که حتی نمی دانید اهداف و آرزوهایتان چیست پس حداقل بنویسید تا شاید مسیر درست را پیدا کنید و در صراط مستقیم قرار بگیرید. اگر واقعا نمی دانید چه می خواهید، نوشتن را شروع کنید. نوشتن مفهوم خود را پیدا می کند.
نوشتن در ساعات اولیه صبح شیوه ای فوق العاده برای آشکار کردن آرزوهای شماست. سعی کنید ساعت را هر روز پانزده دقیقه زودتر از وقت معمول بیدار شدنتان کوک کنید و به محض اینکه بلند شدید شروع به نوشتن کنید. دو هفته این تمرین را تکرار کنید و نوشته هایتان را نخوانید وبعد از دو هفته نوشته ها را بخوانید و پیشرفت خود را ببینید. - آماده شدن برای دریافت:
رک و پوست کنده بنویسید که چه می خواهید. اصلا آمادگی دریافت آن را دارید یا نه؟ هرچه دقیق تر بنویسید، برای دریافتن آماده تر هستید. تنها اهداف خودتان را بیان نکنید بلکه بنویسید بعد از این که به هدفتان رسیدید، زندگی شما چگونه خواهد بود. اگر چیزی را که منتظر وقوعش هستید با همان سرعتی که می خواهید روی نمی دهد، در نوشته های خود بپرسید. مثلا بپرسید که دیگر باید چه چیزهایی را یاد بگیرم؟ انتظار کشیدن چه خوبی هایی برایم دارد و چه کمکی می کند؟ و بعد بگذارید قلم تان خودش پاسخ این سوالات را بدهد. - سخن گفتن درباره ترس و احساس:
وقتی که اهداف اصلی زندگی خود را یادداشت کردید، احساس نکردید که ترس ها و اضطراب ها بلافاصله به شما هجوم آورده اند؟ شانس شما برای اینکه آنها را از خود دورکنید این است که: آنها را در سرتان نگه ندارید و همه را دور بریزید. نوشتن درباره ترس ها آنها را از شما دور میکند و برگردانیدن آنها به جملات مثبت باعث افزایش انرژی شما می شود و باعث می شود که متفاوت بیاندیشید و همچنین باعث می شود به پاسخ هایی برسید که به جای اینکه شما را محدود کند، جهان بینی شما را گسترش دهد. - روی نتیجه متمرکز شوید:
نوشتن درباره نتیجه به شما کمک می کند تا تمرکز حواس تان را پیدا کنید حتی وقتی که فکر می کیند که اصلا نمی توانید حواستان را جمع کنید باز هم بنویسید. نوشته ها به شما کمک می کند تا حس تصویری و خیال شما پایدار و زنده بماند؛ درست مثل چراغ فانوس دریایی که دائما روشن است. یک راه برای انجام این کار، در حین نوشتن این است که پشت سر هم جاهای خالی را پر کنید. مثلا بنویسید به این دلیل من می خواهم… و به خاطر اینکه…
متمرکز شدن روی نتیجه و نتیجه ی نتیجه باعث زنده مادن رویاهای شما می شود. - شکست؟ زنده باد؟
وقتی همه چیز دارد به هم می ریزد یعنی به یک نشانه خوبی رسیده ایم و یعنی این که همه چیز دارد درست می شود. آشفتگی ها اغلب در آستانه پیروزی حادث می شود. وقتی این الگو را تشخیص بدهید از این که دارید به خط پایان نزدیک می شوید خوشحال می شوید. جلو بروید. هر شکستی پلی برای پیروزی است. شما فقط سه قدم با طلا فاصله دارید و اگر مسیرتان را درست انتخاب کرده باشید باید به پیشروی ادامه دهید.
چه کسانی این کتاب را بخوانند؟
خواندن این کتاب به همه‌ٔ افراد در موقعیت‌های شغلی و اجتماعی مختلف توصیه می‌شود بخصوص کسانی که به‌شدت به دنبال دستیابی به خواسته هایشان هستند. همچنین با توجه به آموزش مهارت‌هایی که پیرامون چگونه نوشتن ارائه شده این کتاب می‌تواند برای کسانی که کارشان نوشتن است یا به نوشتن علاقه‌مندند مفید باشد. این کتاب به افرادی که هدفی هم ندارند توصیه می شود چون با خواندن آن به احتمال زیاد به خود می آیند و تغییری در زندگی ایجاد خواهند کرد. اگر هم از طرفداران قانون جذب هستید قطعا خواندن این کتاب می تواند برای شما مفید باشد.