وزن | 600 g |
---|---|
ابعاد | 24 × 17 × 2 cm |
نویسنده | زهره شیشه چی, علی اصغر طاهری صفی آبادی |
مترجم | – |
ناشر | داریوش |
موضوع | ایران, محمد رضا شاه پهلوی, ملکه ها |
نوع جلد | گالینگور |
قطع | وزیری |
تعداد صفحات | 320 |
تعداد جلد | 1 |
شابک | 9786006398662 |
زبان | – |
ثریا اسفندیاری بختیاری دومین همسر محمدرضا شاه پهلوی و ملکه ایران بود. وی فرزند خلیل خان اسفندیاری و نوهاسفندیار خان سردار اسعد است. مادر او اوا کارل آلمانی است. ثریا به «ملکهای با چشمان زمردین» معروف بود.ثریا اسفندیاری از دی ۱۳۲۹ تا آخر اسفند ۱۳۳۶ همسرمحمدرضا شاه پهلوی بود. ثریا دختر خلیل اسفندیاری و اوا کارل در اول تیرماه ۱۳۱۱ در یک خانواده سرشناس بختیاری در قهفرخ(فرخ شهر) متولد شد. او یک برادر و خواهر کوچکتر به نامهای بیژن و لعیا داشت. ثریا تا هشت ماهگی در ایران بود و پس از آن خانوادهاش به دلیل وضعیت نامطلوب بهداشتی در ایران و شیوع آبله برای دوری از خطر بیماری او را با خود به برلین بردند. وی کودکی را در برلین گذراند و در پاییز ۱۳۱۶ به اتفاق خانوادهاش به ایران بازگشت. در اصفهان وارد مدرسه آلمانیهای مقیم اصفهان شد و زبان فارسی را نزد معلم خصوصی فرا گرفت. تا ۱۳۲۰ در آن مدرسه به تحصیل پرداخت؛ ولی پس از اشغال ایران در جریان جنگ جهانی دوم مدارس آلمانها تعطیل شد. او در ۱۳۲۳ وارد مدرسه مُبلغ (میسیونر)های انگلیسی شد و تا پانزده سالگی در این مدرسه به تحصیلاتش ادامه داد تا اینکه در ۱۳۲۶ به همراه خانوادهاش به سوئیس رفت. در آنجا زبان فرانسه آموخت و انگلیسی را نیز بعدها در مؤسسهای در لندن تکمیل کرد. ثریا به زبانهای آلمانی، فارسی، انگلیسی و فرانسوی مسلط بود و به دلیل زیبایی مورد توجه شاه قرار گرفت. به وی پرنسسی با چشمان زمردین نیز گفته شدهاست. انتخاب ثریا برای همسری محمدرضا به وسیله خواهر بزرگتر شاه، شمس انجام گرفت. شمس در یک مجلس مهمانی در سفارت ایران در لندن که ثریا هم دعوت شده بود، در همان نظر اول او را پسندید و مسئله را با خلیل خان اسفندیاری در میان گذارد. ثریا با آمادگی قبلی برای روبرو شدن با شاه به تهران آمد. ثریا در خاطرات خود مینویسد که بزرگترین آرزوی او پیش از اینکه ملکهٔ ایران بشود، هنرپیشگی سینما بوده و پیش از اینکه برای اولین دیدار با شاه به کاخ سلطنتی برود، با پدرش شرط کرده بود که اگر شاه او را نپسندید یا او از شاه خوشش نیامد، او را به هالیوود بفرستد. ولی شاه هم مثل خواهرش در اولین نظر او را پسندید و ثریا هم تمایل به این ازدواج پیدا کرد و مراسم نامزدی آنها روز ۶ دی ۱۳۲۹ در نظر گرفته شد. امیدواری آنها این بود که مراسم ازدواج به زودی برگزار شود، ولی ثریا ناگهان دچار بیماری حصبه شد و روز به روز هم بیماریش شدت یافت و همه را دچار نگرانی کرد. ناگزیر مراسم ازدواج به تعویق افتاد. پس از طی دوران نقاهت، تشریفات عقد و ازدواج در نهایت سادگی در ۲۳ بهمن برگزار شد.محمدرضا هفت سال پس از آنکه فوزیه وی را ترک کرد، با ثریا اسفندیاری بختیاری ازدواج کرد. با وجود آنکه شمس، ثریا را برای همسری شاه معرفی کرده بود، ولی ثریا نه به او، نه به مادر شاه و نه حتی به شهناز (دختر شاه از ازدواج قبلی) علاقهای نداشت. البته به گفتهٔ شخصی به نام غلامرضا افخمی، برخلاف شایعات، رابطه ثریا با اشرف خوب بودهاست. چرا که اشرف شاه را دوست داشت و میدانست که شاه عاشق ثریا است. به گفته اشرف: شاه عاشق ثریا بود و اگر ثریا میتوانست برای او جانشینی بیاورد، آنان هیچگاه از هم جدا نمیشدند. بعد از چند سال موضوع بچهدار شدن آنها بسیار جدی در دربار مطرح شد و ملکه مادر مرتباً این مطلب را با پسرش در میان میگذاشت. شاه در مهر ۱۳۳۳ با پرنسس ثریا به ایالات متحده رفت و در آنجا آزمایشهای دقیق پزشکی انجام پذیرفت و در مورد او هیچ چیز غیرطبیعی دیده نشد و سرپرست هیئت پزشکی اعلام کردند شما هر دو در کمال سلامت هستید و فقط باید صبر کنید. چند سال بعد نیز روزولت یک پزشک متخصص آمریکایی را برای انجام آزمایشهای لازم از ثریا، به تهران فرستاد. پزشک مذکور نیز هیچ دلیلی برای حامله نشدن وی نیافت.محمدرضا از ثریا خواست تا به سنت موریتز برود و روز ۲۴ بهمن ۱۳۳۶ با تشریفات رسمی تهران را ترک گفت و بعد از آن دیگر هیچ وقت به ایران بازنگشت. در روز ۲۴ اسفند ۱۳۳۶ از وی جدا شد و طلاق او از طریق مجلس شورای ملی اعلام گردید. محمدرضا نیز متنی به این عنوان تهیه کرد و با ابراز کمال تأسف و تألم و با تذکر اینکه ثریا پهلوی در تمام مدت همسری محمدرضا پهلوی از هیچ گونه خدمت و عطوفت و خیرخواهی نسبت به ملت ایران خودداری نفرموده و از هر حیث شایستگی مقام شامخ خود را داشتهاند و در این مورد نیز با کمال علاقه و محبتی که فیمابین وجود دارد، آمادگی خود را برای قبول هر نوع تصمیمی که از طرف ذات شاهانه اتخاذ شود اعلام فرمودند. با اظهار نظر هیئت مشورتی، موافقت و با صرف نظر از احساسات شخصی خود در برابر مصالح عالیه مهمی تصمیم خویش را به جدایی اتخاذ فرمودند. ثریا بعد از جدایی از شاه ایران مدتی به ایتالیا رفت. ثریا به دلیل اینکه به سینما و بازیگری عشق میورزید سعی میکرد پس از طلاق با گذراندن اوقات در مجالس بازیگران و کارگردانان معروف ایتالیایی که، از قبل، زمانی که ثریا ملکهٔ ایران بودند وی را میشناختند سپری کند. در بین اینها کارگردانی ایتالیایی به نام فرانکو ایندووینا که پیش از این نیز به ثریا، پیشنهاد بازی در فیلمی را داده بود و ثریا به دلیل اینکه ممکن بود محمدرضا اجازه ندهد پیشنهاد وی را رد کرده بود، این بار پیشنهاد فرانکو را میپذیرد و در فیلمی بنام سه چهره یک زن ایفای نقش میکند. بعدها با رفتوآمدهای با فرانکو این دو شریک زندگی میشوند؛ و ثریا در ایتالیا همراه فرانکو زندگی جدید را آغاز میکند. اما چند وقت بعد فرانکو برای انجام یک کاری عازم سفر به کشوری دیگر میشود و ثریا هم تصمیم میگیرد به آلمان برود و به مادر و پدرش سری بزند؛ ولی چند ساعت بعد پسر عموی فرانکو به ثریا تماس میگیرد و خبر میدهد که هواپیمایی که فرانکو در آن بوده سقوط کرده و فرانکو فوت کرده. فرانکو در سن ۳۹ سالگی از دنیا رفت و در جزیرهٔ سیسیل در ایتالیا به خاک سپرده شد …این کتاب را نشر«داریوش» به چاپ رسانده و توسط فروشگاه اینترنتی هافکو به فروش میرسد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.