مارک فیشر کیست؟
مارک فیشر Mark Fisher متولد 11 ژوئن 1968 نویسنده، نظریه پرداز فرهنگی و یکی از تاثیر گذارترین افراد در سیاست بریتانیاست که در گروه فرهنگ های تجسمی دانشگاه گلداسمیت لندن فعالیت می کرد. علاوه بر این فیشر بنیانگذار و مدیر عامل شرکت MBF Clearing Corp بود. فیشر علاوه بر مدیریت حرفه ای این شرکت بزرگ یکی از تاثیر گذارترین افراد در صنعت و معاملات آتی محسوب میشود. او در اوایل قرن بیست و یکم به خاطر وبلاگ نویسی اش مورد تحسین قرار گرفت و با نام مستعار کی-پانک معروف شد. کتابهای مارک فیشر بیشتر در زمینهی راه های کسب ثروت است.
برخی از آثار مارک فیشر:
فروشنده و میلیونر
حکایت دولت و فرزانگی
معبد میلیونرها
کتاب حکایت آن که دلسرد نشد
کتاب میلیونر آنی
خلاصه کتاب حکایت دولت و فرزانگی:
این کتاب همانطور که از نام آن مشخص است در قالب حکایتهایی زیبا و تامل برانگیز روایت شده است. حکایت دولت و فرزانگی، داستان جوان 32 سالهای است که از شغل فعلیاش خسته و بیزار شده است و به دنبال راهی میگردد تا درآمد خود را افزایش دهد اما در این مسیر با مشکلاتی مواجه میشود. او نزد عموی ثروتمندش میرود و از او پول میخواهد اما عمویش از دادن پول به او خودداری میکند و به جای این کار جوان را به شهری دور افتاده که باغبانی سالمند به نام «آنی» در آن زندگی میکند، میفرستد.
در ادامهی داستان، جوان با پیرمردی باهوش و میلیونر آشنا میشود. پیرمرد درسها و نکاتی را به جوان میآموزد تا او با ذهنیت یک فرد میلیونر آشنا شود. این 15 حکایت خواندنی و آموزنده که در کتاب برای پسر جوان آماده شده است، شامل بخشهایی مثل حكايت به حبس افتادن جوان، حكايت آموزش ايمان، حكايت آموزش تمركز بر هدف، حکایت ارزش تصویر از خود و حكايت كشف نفوذ كلام است. در واقع نویسنده به شکل داستانی نکات مختلف روانشناسی و ثروت را با زبانی ساده و تاثیرگذار به مخاطب خود ارائه میکند.
مارک فیشر در کتاب حکایت دولت و فرزانگی به زبان ساده این مسیر را به خواننده خود نشان میدهد که برای موفق و ثروتمند شدن اول از هرچیز باید آرزوهایت را بشناسی و بعد از طریق فرصتهای پیش رویت آنها را به هدف زندگیات تبدیل کنی. در انتهای کتاب، چند سال از این ماجرا گذشته است و جوان داستان، با به کارگیری رهنمودهای مرد پیر حالا به یک فرد موفق و ثروتمند تبدیل شده است. دو کتاب «راه و رسم میلیونرها» و «معبد میلیونرها» از همین نویسنده، به نوعی ادامه کتاب حکایت دولت و فرزانگی هستند.
در قسمتی از کتاب حکایت دولت فرزانگی می خوانیم:
اگر ایمان داشته باشی که کاری را به انجام خواهی رساند، به انجامش خواهی رساند.
تخیل همان چیزی است که بعضی از افراد آن را ذهن ناهوشیار میخوانند. بخش نهفته ذهنت است و بسیار قدرتمندتر است از بخش هوشیار و سراسر زندگیت را هدایت میکند.
آدمی بازتاب اندیشه هایی است که در ذهن ناهشیارش گرد آمده است.
مهمترین کار این است که به بهترین شکل ممکن وانمود کنی که چیزی حقیقت دارد.
چرا باید با ذهن نا هوشیار کار کرد؟
صرفاً به این دلیل که اگرچه قدرتمند است نمیتواند میان حقیقی و کاذب فرق بگذارد.
اگر میان ذهن هوشیار و ناهوشیار کشمکش وجود داشته باشد بهترین راه حل تکرار است. این فن تلقین به خود است همهی ما در سراسر زنگیمان تحت تأثیر آن هستیم.
کتاب میلیونر آنی
همه ما به نوعی داستان سرا هستیم. داستانهای خود را به یکدیگر میگوییم و همگی از افسانه های زیبا لذت میبریم چه در یک فیلم باشد، چه در یک کتاب، چه در یک وبسایت یا این که نیمه شب در گوش ما زمزمه شده باشد. داستانهایی از خود را به دیگران انتقال میدهیم که حکایتهای زیادی درون خود دارند. حکایت ها، چیزهایی فوق العاده هستند زیرا همانطور که در لغت نامه وبستر تعریف شدهاند، “حقیقت مفیدی را نشان میدهند”. این کتاب کوچک نیز حکایت قدرتمندی را بازگو میکند که یکی از مفیدترین حقایق زندگی را نشان میدهد: رفاه مالی، و یک زندگی مفید و لذتبخش اگر اصول موفقیت را درک و تمرین کنیم، میتوانیم به آن ها برسیم. شاید حکایت یکی از بهترین شکلهای بیان این حقایق باشد زیرا حکایتها سادگی بچهگانه ای دارند و بنابراین میتوانند با سادگی بچهگانه ذهن ناخوداگاه ما ارتباط برقرار کنند. وقتی پیغامی را به ذهن ناخوداگاه رساندیم، میتوانیم تغییرات مثبت زیادی در زندگی خود ایجاد کنیم. این کتابی است که باید آن را خواند، دوباره خواند، مطالعه و تمرین کرد. کتابی است که اندیشه های عالی را در ذهن ایجاد میکند که این اندیشه ها میتوانند شما را با روش های بسیار زیادی به رفاه و آسایش برسانند که البته بسیاری از آنها به مراتب رضایتبخشتر و با ارزشتر از ثروت های مادی هستند.
اندکی بیشتر با حکایت دولت و فرزانگی
آیا خوشبختی خریدنی است؟
از نظر آماری می توان همبستگی ثروت و احساس خوشبختی را نشان داد. مردم کشورهای بسیار ثروتمند به طور میانگین رضایت بیشتری از زندگی خود نسبت به مردم کشورهای بسیار فقیر دارند. سؤال اساسی اینجاست که تأثیر پول بر خوشبختی چقدر است؟ خانواده ای را در نظر بگیرید که در مرز خط فقر زندگی می کند. افزودن 5 هزار دلار بر درآمد سالیانه ی این خانواده، اثر بزرگتری خواهد داشت نسبت به افزودن همین مقدار پول بر درآمد خانواده ای که 70 هزار دلار در سال درآمد دارد. اگر پول به اندازه ی کافی برای تهیه ی غذا، لباس و مسکن داشته باشید، افزایش درآمد تأثیر کوچکی بر افزایش رضایتمندی خواهد داشت. پس با پول می توان مقداری خوشبختی خرید، اما پول تنها یکی از عوامل است. اگر همراه با افزایش پول، میل به خرج کردن نیز افزایش یابد، خوشبختی فرد افزایش نمی یابد. البته هدف این نیست که مانند یک تارک دنیا زندگی کنیم، بلکه باید تعادلی میان داشته ها و خواسته هایمان برقرار کنیم.
تفاوت افراد پولدار و ثروتمند
تفاوت دیگر بین ثروتمندان و پولدارها، این است که ثروتمندان مسیربدست آوردن ثروت را می شناسند و پولدارها فقط پول دارند که ممکن است از طرق مختلف مانند ارثیه یا قرار گرفتن بدون آگاهی در یک موج و… بدست آمده باشد. پولدارها اگر به طریقی پول خود را از دست بدهند فقیر می شوند ولی یک ثروتمند حتی اگر تمام ثروت خود را هم از دست بدهد هرگز فقیر نخواهد شد و در مدت زمانی کمتر از آنچه ثروتمند شده دوباره ثروتمند می شود.
آیا پول خوشبختی می آورد؟
شادی یعنی پول بعلاوه 60 چیز دیگر ، این شعاری خستهكننده نیست، چون روانشناسان نیز تایید كردهاند كه فقط با پول نمیتوان خوشبخت بود. آنها ثابت كردهاند كه عوامل زیادی در شادی نقش دارند و تاكنون 60 عامل اساسی را كشف كردهاند؛ عواملی مثل دوستی، احساس احترام، اعتماد به نفس، خدمت به دیگران، پایگاه اجتماعی مناسب و همسر دلخواه، هرچند به باور آنها پول هم در زمره این عوامل قرار دارد ولی هرگز رتبهای بهتر از چهاردهم به دست نمیآورد.
روانشناسان میگویند، فقر و ناكامی افراد را افسرده و ناشاد میكند اما وقتی میزان درآمدشان بالا میرود، لزوما شادی و نشاط آن ها بیشتر نمیشود. این در حالی است كه تحقیقی جدید نشان داده كه پول میتواند به عنوان یك داروی ضدافسردگی عمل كند یعنی جلوی نگرانی، اندوه و استرسها را بگیرد ولی اینكه پول به طور دائم شادیآفرین باشد، چیزی است كه هرگز ثابت نشده است.